روابط عمومی، چوب دوسرطلا

یکی از بزرگترین معضلات روابط عمومی ها عدم تثبیت جایگاه شغلی پس از گذشت زمان طولانی خدمت در یک سازمان است

اسما کمالی_ باب آغازین سخنم را با اتفاقی تلخ، اما اثر بخش که نقطه عطفی در مسیر یک جریان فکری جهانی گردید را از جریانات زندگی پر فراز و نشیب«مهانداس کارامچاند گاندی» می گشایم
” گاندی بعد از سالها زندگی نه چندان درخشان، به آفریقای جنوبی، یعنی یکی دیگر از کشورهای تحت نفوذ انگلستان رفت تا بلکه بتواند کار وکالت خود را دوباره در آنجا آغاز کند، اما این بار هم زندگی در سایۀ رژیم نژاد پرست و دیکتاتور آفریقای جنوبی بار دیگر طعم تبعیض، توهین و بی عدالتی را به وی چشاند، گر چه او از نظر کاری عملکرد بسیار خوبی داشت، اما رنگ پوستش باعث شد صاحبان قدرت و ثروت در آفریقای جنوبی ارزش چندانی برایش قائل نشوند. گاندی سیاه پوست نبود اما به هر حال سفید هم نبود و به همین دلیل در رژیم آپاراتید آفریقای جنوبی«انسان» محسوب نمیشد.
اما اتفاقی که زندگی این مرد قدرتمند هند را متحول کرد این بود که: روزی گاندی قصد داشت با قطار سفر کند و از قضا بهترین نوع بلیط قطار را هم تهیه کرده بود. اما هنگامی که می خواست سوار قطار شود. مس ئو ل قطار مانع او شد و گفت چون وی سفید پوست نیست، باید از سالن های درجه ۳ استفاده کند. این حرف چنان تأثیری بر او گذاشت که همان جا از قطار پیاده شد و در سرمایهوای زمستان به تفکری عمیق فرو رفت.
گاندی این بار به جای جستجوی عوامل موفقیت در بیرون، سعی کرد در اعماق وجود خود کنکاش کند؛ کنکاشی که سرانجام او را به ریشۀ بی جان اعتماد به نفس خود که بر اثر سالهای بی توجهی در آستانه نابودی قرار داش ت، رساند، چنانچه که قطار بعدی رسید، «پدر ملت هند» متولد شده بود!

روابط عمومی بخشی از سازمان است که ارتباط مستقیم با افکار عمومی دارد و در واقع هدف اساسی و ماهیت وجودی روابط عمومی ایجاد، حفظ و تداوم تفاهم با افکار عمومی است. پس لازم است برای نزدیک شدن به این هدف روابط عمومی پاسخگوی سؤالات و ابهامات حاصل شده از افکار عمومی باشد و در راستای تنویر افکار عمومی تلاش کند، تنها از این طریق است که می تواند راهبر و راهنمای افکار عمومی در خصوص سازمان خود باشد.
این موضوع که هر کاری مشکلات، مخاطرات و معضلات کاری خود را دارد کاملاً واضح و اثبات شده است، اما روابط عمومی آن بخشی از سازمان است که علاوه بر حفظ افکار عمومی که خود به تنهایی یک بخش عظیم از کار این واحد اثر گذار سازمانی است وظایف مهم دیگری را از جمله: جلب رضایت مدیر ان ارشد سازمان، برقراری تعامل سازنده و مثبت با افراد درون سازمان، رفتار و عملکرد شایسته و جلب اعتماد دیگران در همه حال ، اعتقاد به کرامت انسانها و ت لاش هر چه بیشتر در جهت تکریم هر مخاطب سازمان، برقراری ارتباط برابر، شفاف و بدون هر گونه تبعیض میان مرد م، سازمان ها و رسانه ها، تعامل با رسانه ها به عنوان یک رویکرد اساسی در جهت جلب رضایت افکار عمومی و… بر عهده واحد روابط عمومی می باشد.
با اشاره به موارد فوق الذکر در میابیم که یک روابط عمومی نقش ها و وظایف مهم و بسیار اثر بخشی را عهده دار است که این خود می طلبد که از درون سازمان و مدیران بالادستی مبرهن از هر گونه دغدغه فکری، شغلی، کاری، و حتی اقتصادی باشد.
یکی از بزرگترین معضلات روابط عمومی ها عدم تثبیت جایگاه شغلی پس از گذشت زمانطولانی خدمت در یک سازمان است. به تعبیری دیگر روابط عمومی بودن وقتی سخت تر می شود که مدیران ارشد و مسؤلین سازمان های دولتی و خصوصی اطلاع و آگاهی چندانی از وظایف، دیدگاه ها و رویکردهای حرفه روابط عمومی ندارند و این تازه آغاز ماجراست!
حرف دل خیلی از شاغلین حرفه روابط عمومی این است که با تمام مسئولیت هایی که به وی محول می شود، اختیار تام و درست و درمانی برای برنامه ریزی، نوآوری و اجرای وظایف اش ندارد و بر خلاف بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، در کشور ما روابط عمومی نه یک حرفه مدیریتی و فکری، که یک کار سخت خدماتی و تدارکاتی-تشریفاتی است. و این خدمات و تدارکات و تشریفات، گاهی در حد نصب بنر و پرچم ها و بستن چراغ و آویز…(متأسفانه ) تنزل پیدا می کند. در واقع می توان گفت روابط عمومی عرصه ای است که مجهز بودن به آن، توامان شدن با «علم» و «فن» و «هنر» است .
باید به این نکته نیز توجه دا شته باشیم کهروابط عمو می جدا از مدیریت نیست و هر مدیرموفقی بدون شک این را می داند که هر چقدر به این واحد بها بدهند، نتیجه اش را می بینند و هر قدر منزلت آن را پایین بیاورد، اولین ضربه بازگشتی به خود سازمان می رسد.
حال به داستانی که ابتداعاً مطرح گردید بر میگردم که در برخی از سازمان ها و ارگانها دیده می شود که نه روابط عمومی چوب دو سر طلاست که نه در رده مدیران جای دارد و نه در بین کارمندان دیگر که جنس کارشان تعیین شده است و همچون کار روا بط عمومی پر چالش و تکاپو نیست.
گاهی می گویند روابط عمومی در رده مدیران است و جنس کارش فکری است و گاهی که ورق بر می گردد
می گویند روابط عمومی جایگاهش مشخص است و داستانش وارد قصه گلیم و قدم می شود.
باشد که همه فعالان حوزه روابط عمومی از قطاری که گمانمان از سوار شدن ش سریعتر رفتن از دیگران است برای موفقیت سازمانمان،پیاده شویم و کمی فکر کنیم ببینیم شرایط برای موفقیت سازمانمان و پیشبرد اهداف جدی ما مهیا است و یا فقط ما هستیم که برای انجام وظایف تدارکاتی و تشریفاتی مهیا شده ایم؟
یقیناً دوران پسا کرونا ، همه چیز به شکل دیگری خواهد بود و و ق ت تصمیم های جدید است ، بد نیست سنگهایمان را با خودمان وا بکنیم و ببینیم چرا گاهی یک روابط عمومی با تمام مسئولیت پذیری اش، «مغضوبُ الیه» می شود؟؟؟؟

امیدوارم لبخند رضایت ناشی از درک اثر پذیری جایگاه روابط عمومی بر لب تمامی هم قطارانم زین پس نقش ببندد.