چشمهایش| کلامی از دکتر سید محمد علوی

با قامت بلند و برازنده اش در پوشش سیاه ومشعمایی ضد نفوذش وارد اطاق شد. از پشت ماسکی که فقط چشمهایش بیرون بودند.

با قامت بلند و برازنده اش در پوشش سیاه ومشعمایی ضد نفوذش وارد اطاق شد.از پشت ماسکی که فقط چشمهایش بیرون بودند پرسید…. حواسم پرت شده بود به چشمهایش که چون دولعل بدخشان میدرخشیدند خیره شده بودم… صدای مردانه اما خوش آهنگش مرا بخود آورد…استاد کرونا از چه راهی از فردی به فردی منتقل میشود؟ تعجب کردم که چرا سئوال تکراری میکند بارها گفته ایم dropletsو contact…

گویی فهمید در ذهنم چه میگذرد بلافاصله گفت استاد آیا واقعا ما با این حفاظت فردی مبتلا نمیشویم؟ آه خدای من دوباره دولعل درخشان!!! حواسم را پرت کرد….یاد سال ۶۵ دوران انترنی  افتادم وحمید…..

حمید جوان لاغر اندام قد بلندی بود با دوچشم درخشان وموهایی تنک برپشت لبهایش… شرکت نفتی بودند ودر نیوساید منزل داشتند..ازبین دانشجویان پزشکی احساسی برادرانه به او داشتم..

همسن وسال برادر کوچکم بود… یکبار از من پرسید داداش محمد؛ آسید !!  از این جنگ آیا جان سالم بدر میبریم؟  به او گفتم بفرمایش امام بتکلیف عمل میکنیم یا شهید میشویم ویا پیروز که در هردوحالت پیروزیم… بالاخره در کردستان شهید شد…اکنون این جوان رعنا این انترن برازنده با دولعل درخشان همان سئوال را میکند…آیا مبتلا میشویم؟
وبه او همان جواب را میدهم که به حمید دادم… توکل بخدا داریم وبر اساس علم ودانش وآگاهی که از این ویروس داریم باحفاظتی که دراختیار داریم ومورد توصیه WHO است برای دفاع از جان هموطنانمان بجنگ این ویروس مرگبار می رویم…. خدا با ماست..

وقتی یاد پدران ومادرانی می افتم که دسته های گلشان فرزندان جانشان را بما سپرده اند می افتم تنم می لرزد…. یاد پدران ومادران مرحوم خودمان می افتم که زمانه کارزار بادشمن بعثی با عبور از زیر قران و دعایی زیر لب مارا بدرقه میکردند وبه خدا می سپردند….
دیروز مدافعان تمامیت ارضی کشور بودیم  و اکنون خود و فرزندانمان این انترنها ورزیدنت های رعنا وبرازنده ودریا دل، مدافعان سلامتی….

انترنها ورزیدنتها
جوانان برومندم
نورچشمان پرفروغم
دلاور مردان و شیرزنان پرافتخار میهنم
مدافعان سلامتی انسانهای شریف
شما پیروزید…
چون خدا باشماست…

دکتر سید محمد علوی – متخصص عفونی و فوکال پونت عامی مدیریت کرونا در خوزستان