آیا آبان ۹۸ به پایان رسیده است؟

وقایع آبان ۹۸ از نظر عمق خشونت و تخریب و رفتارهای غیرمدنی در بین آشوب های رخ داده در طول انقلاب کم نظیر بود.

رها عبداللهی؛ وقایع آبان ۹۸ از نظر عمق خشونت و تخریب و رفتارهای غیرمدنی در بین آشوب های رخ داده در طول انقلاب کم نظیر بود. ویژگی های منحصر به فرد این اتفاقات علاوه بر تحلیل در لایه های امنیتی و سیاسی، به طور ویژه تحلیل در لایه های اجتماعی را می طلبد.

عوامل مولد ناآرامی های آبان متعدد و درهم تنیده و گاه در طول یکدیگرند. در نوشتارها و تحلیل ها، عوامل اقتصادی و امنیتی به عنوان پیشانی عوامل آشوب های آبان، دیده و پرداخته شده. در لایه بعدی عوامل سیاسی و حاکمیتی و در اولویت آخرعوامل اجتماعی. درحالی که نقش عوامل اجتماعی در منحصربه فرد ساختن این رویداد قابل توجه است.
در این نوشتار مروری کوتاه به آن عوامل به ویژه عوامل اجتماعی خواهیم داشت تا در پایان قضاوت کنیم آیا آبان ۹۸ تمام شده یا می توان گفت همچنان متغیرهای مولد آن موجودند.
اقتصادی: بیکاری، گرانی، فساد اقتصادی، فقر، اختلاف طبقاتی و شرایط نامطلوب کسب و کار، اقتصاد تحریمی و دولتی که در مدیریت اقتصادی به شدت ضعیف و سیاست زده عمل می کند، جلوه ی یک اقتصاد بیمار در سال های اخیر است. مهمتر از شرایط سخت معیشتی، تبعیض (یا احساس تبعیض)، بر میزان آستانه ی تحمل مردم در قبال فشارها تاثیر بسزایی گذاشته. آبان گذشته، در چنین شرایطی پس از شش سال کنارگذاشته شدن طرح سهمیه بندی بنزین فقط به دلیل لجبازی با دولت قبل، دولت ناچار شد فنر به زور نگه داشته شده نرخ بنزین را رها کند و مردم را در شوک بنزینی فرو برد. جهش ناگهانی نرخ سوخت که در هر اقتصادی مولد تورم هولناک است.
سیاسی و حاکمیتی: شوک بنزینی تبدیل به نماد بی مسئولیتی حاکمیتی شد. دولت یک طرح سنگین در حد یک جراحی اقتصادی را بدون کمترین استراتژی اطلاع رسانی و زمینه سازی اجتماعی، معیشتی و حتی سیاسی آغاز کرد.

رئیس جمهور چند روز بعد با خنده در چشم ملت زل زد و گفت من خودم صبح جمعه فهمیدم. نمایندگان مجلس با اظهار بی اطلاعی به فکر استیضاح وزیر و لغو طرح افتادند که جبران کار غلطی با یک غلط دیگر بود. دولتمردان به جای پذیرش خطای خود در بی تدبیری و اجرای بد طرح و صادقانه با مردم صحبت کردن و اطمینان دادن، فرافکنی می کردند.

در این شرایط که سرمایه اجتماعی به شدت رو به تحلیل و جامعه ملتهب و خشمگین بود و اعتراضات هم به فرم آشوب و امنیتی رسیده بود، دولت و مجلس هیچ کدام مسئولیت اقدام را به عهده نمی گرفت و حتی علیه هم موضع می گرفتند. این بود که مقام معظم رهبری یک تنه جور این خلاء مسئولیت پذیری را کشیده و جلوی این سطح از تضعیف حکمرانی را گرفتند.
پس از پایان آشوب ها، بلافاصله مقام معظم رهبری دستور پیگیری سریع وضعیت جانباختگان و اعلام به مردم را صادر فرمودند. اما متاسفانه دولت که با بی تدبیری در اجرای طرح افزایش قیمت بنزین، آتش این خشم اعتراضی را مهیا ساخته بود، در انتهای کار هم، چنان در اعلام آمار قربانیان و شفاف سازی که به عهده وزارت کشور بود تعلل کرد و در انعکاس رسانه ای آن ضعیف و بی برنامه ظاهر شد که کاملا عرصه را تقدیم رسانه های دروغگویی چون رویترز نمود.

آمار کشته ها تا ماه ها در هاله ای از ابهام بود و تفکیک بین آشوبگران و مردم عادی و نیروهای امنیتی جان باخته هم صورت نگرفت.
این نوع مواجهه دستگاه اطلاع رسانی کشور با مساله کشته های آبان به گونه ای نبود که اعتماد مردم را جلب کند و تالم افراد درگیر با آن فجایع را کاهش دهد
امنیتی: در ناآرامی های آبان غالب اقدامات خرابکارانه توسط هسته های آشوبگر آموزش دیده و مجهز و شبکه اراذل و اوباش جذب و ساماندهی شده توسط این هسته ها صورت گرفت و برخی عوامل خارجی یا داخلی گروه های تروریستی و تجزیه طلب به عنوان لیدر اغتشاشات به ویژه در مناطقی مثل ماهشهر نقش تعیین کننده ای داشتند.

استفاده از سلاح های ناشناخته و حتی دینامیت در ماهشهر و عسلویه، حمله به مراکز نظامی و اقتصادی، بستن مسیرها، قدرت تخریب بالا و حرفه ای، خشونت های بی سابقه و کشته سازی بالا از مردم از مختصات وقایع آن روزها بود که به صورت حرفه ای توسط این افراد صورت گرفت.

اجتماعی: در تحلیل این واقعه، توجه بیش از حد به عوامل امنیتی نباید ما را از تحلیل دقیق آنچه در جامعه در حال رخ دادن است باز دارد و چشم ما را به روی امر مهم تغییرات اجتماعی ببندد.
از صحنه گردانان اتفاقات آبان سال گذشته، مردم بودند. مردمی خسته از فشار گرانی، تورم، احاطه ی اخبار منفی و عدم پاسخگویی مسئولین. بی اعتماد به دولت و وعده های وفا نشده؛ ناامید از توان دولت در کنترل بحران ها؛ خشمگین از دولتی که آنان و مشکلاتشان را نادیده گرفته و می خواهد از گرده ی آنان بالا رود و مشکلات خود را حل کند…
خشم بنزینی در عرض چند ساعت از تجمع اعتراضی تبدیل به ابراز خشونت بدون شعار و مطالبه شد. تخریب های شدید اموال عمومی و خصوصی. این اتفاق کم نظیر حاوی معنای زیادی بود. اگرچه بسیاری از مردم از همراهی با این شکل آشوب خودداری کرده یا خیلی زود جدا شدند و غالبا نظاره گر ماجرا بودند؛ اما نمی توان انکار کرد که همراهی جمعی از مردم در انتقال از مرحله اعتراضی به مرحله خشونت و تخریب، نشان از جامعه ای است که آستانه تحمل در آن به شدت کاهش یافته و یاس و ناامیدی و خشم در آن به همان نسبت افزایش یافته. تضعیف انسجام جامعه، بی اعتمادی و احساس تبعیض، مردم را به حس بی پناهی در مقابل مشکلات و فاصله عمیق بین خواسته های خود با وضع موجود رسانده و موجب استقبال آنان از حرکت های رادیکال و اعتراضی خشونت طلبانه که با وضع موجود درگیر می شوند شده بود.
ریشه این کاهش آستانه تحمل البته مشکلات اقتصادی ست که آرامش روحی جامعه را بهم زده بود. اما تغییرات اجتماعی مغفول مانده، جنگ رسانه ای دشمن که سال مشخصا امید به آینده را در جامعه ایرانی هدف گرفته ، شبکه های اجتماعی که نقش زیادی در گسترش احساسات و عواطف منفی و خشم و خشونت دارند، از علل مهم کاهش تاب آوری جامعه اند.
یک ویژگی مهم حوادث آبان ماه حضور پررنگ نوجوانان و جوانان کم سن بین اغتشاش گران بود که بسیاری از آنان در حواشی شهرهای بزرگ ساکن بودند. عدم تمایل به زیر بار عنوان «شهروند قانون پذیر» رفتن نیز به ویژه در بین این جوانان و نوجوانان دیده می شود.

بیکاری، فقر، محرومیت و تبعیض و نیز قرار گرفتپن در معرض محصولات رسانه ای نامناسب شبکه های افسارگسیخته اجتماعی از عوامل مهم انباشته شدن خشم و تمایل به قانون شکنی در بین این قشر است. بستر هیجانی و متحورانه ی آشوب به سرعت آنان را به خود جلب کرده و مستعد اقدامات خطرناک می کند.
عوامل خارجی: در کشور ما انگیزه دخالت عوامل خارجی مخالف نظام اسلامی در آشوب ها، با هدف مدیریت روندهای داخلی ایران و نزدیک شدن به اهداف براندازانه بسیار شدید است. سابقه فتنه ۸۸، حوادث دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ شاهد این ماجراست. وزارت خارجه آمریکا رسما یکی از اقدامات خود در قبال ایران را ایجاد تردید و تولید نارضایتی عنوان کرده و ایجاد آشوب های سراسری در بستر این نارضایتی از نقاط حساس و بسیار مهم برای آمریکایی ها در راهبرد فشار حداکثری ست.

با مرور این عوامل باید دوباره بپرسیم آیا آبان ۹۸ تمام شده است؟
به گواه صاحب نظران عوامل زمینه ساز اغتشاشات بنزینی طی یک سال گذشته تشدید شده. اولاً که بسیاری وعده ها چون عدم گرانی کالاها و توزیع بسته‌های معیشتی عملی نشد. ثانیاً فشارهای معیشتی انباشته شده، اتفاقات بورس و نوسانات دلار، دولتی خسته و بی انگیزه که کمافی السابق کشور را با بلتکلیفی رفع یا عدم رفع تحریم ها نگه داشته، فردگرایی که به واسطه کرونا تشدید شده، کم اعتمادی مردم نسبت به تصمیمات و اقدامات مسئولین، جنگ رسانه ای تمام عیاری که هر از چندی با ترفندهای خود افکار عمومی را هیستریک می کند… از جامعه ایرانی بستری ناامن ساخته.

مشکلات کشور زیاد است. ولی فقط مشکلات نیست که بخشی از جامعه را علیه خودش می شوراند. آنچه مولد ناامیدی، بی اعتمادی، خشم و آستانه تحمل پایین است، خلف وعده، بی صداقتی، کم توجهی به نارضایتی ها یا توجه با تاخیر، رها کردن افکار عمومی در گرداب شایعات و هجمه های رسانه ای و از این دست کوتاهی های مخاطره آمیز است.
جامعه ایرانی جامعه پرتوقعی نیست.

می توان با یک خبر مسرت بخش محاکمه یک مفسد اقتصادی یا کوتاه کردن دست سودجویان از یکی از سرمایه های کشور یا بازگشت به کار کارگران فلان کارخانه بزرگ مشکل دار یا بیرون کشیدن اموال بیت المال از حلقوم چپاول گران، ابراز توجه به نارضایتی ها با پوشش دادن حداقلی اعتراضات صنفی توسط صداوسیما… اعتماد را ترمیم کرد و امید را بازتولید نمود و بخشی از شکاف بین حاکمیت و مردم را پر کرد.